ادبیات کودک و نوجوان(مقاله)
ادبیات کودک و نوجوان12ص.doc
آثار مكتوب تخيّلي و هنرمندانهاي كه يا براي كودكان و نوجوانان نوشته شده باشد، يا، بدون چنين قصدي، چنان خلق شده باشد كه توجّه و علاقة آنان را برانگيزد.
با اين تعريف، ادبيّات شفاهي، كه درواقع مادر ادبيّات مكتوب است، از محدودة ادبيّات كودك و نوجوان خارج ميشود. «تخيّلي و هنرمندانه» بودن اين ادبيّات نيز، كه بر جنبة زيباييشناختي، هنري و خيالپردازانة آن در بازآفريني واقعيّات تأكيد دارد، آن را از نوشتههاي غيرتخيّليِ وفادار به ثبت واقعيّات، به قصد آموزش يا ايجاد مهارت در مخاطب، جدا ميسازد.
عبارتِ «براي كودكان و نوجوانان» هم به اين معني است كه آنچه بهصورت مقاله يا داستان دربارة كودكان و نوجوانان نوشته شده باشد و مخاطب آن بزرگسالان باشند و نثر و پرداختش در خور فهم بچّهها نباشد، مصداق اين تعريف نخواهد بود.
جملة «چنان خلق شده باشد كه....» ناظر بر آثاري است كه نويسنده براي بچّهها ننوشته، ولي مخاطب كودك و نوجوان پيدا كرده و بعدها در حوزة اين ادبيّات راه يافته است؛ مانند اوليور تويست ، اثر چارلز ديكنز .
اغلب متون نظري ادبيّات كودك و نوجوان سرزمين ما از اين نكته غفلت ورزيده و اين ادبيّات را صرفاً «نوشتهها و سرودههايي» دانستهاند كه «ارزش ادبي يا هنري دارند و براي كودكان و نوجوانان پديد ميآيند» (نك:.ميرهادي،«ادبيّات كودكان و نوجوانان»، ج 2، ص 164). در چنين تعريفي، ادبيّات كودك فقط به ادبيّاتي منحصر شده است كه آگاهانه و با قصد قبلي براي كودكان و نوجوانان نوشته ميشود، در حالي كه در تعريف اين مقاله، ادبيّات كودك و نوجوان ممكن است بدون در نظر گرفتن مخاطبان كودك نيز نوشته شود و سپس مقبول آنان بيفتد. به عبارت ديگر در اين تعريف، هر دو رويكردِ مخاطب محور و ادبيّات محور، كه مي توان آنها را با هم تلفيق كرد، اعتبار دارند. عدّهاي نيز، در تعريف ادبيّات كودك، جوهرة ادبي آن را انكار كرده و براي آن شأني صرفاً ارتباطي قائل شدهاند.از صاحبان چنين نظري، مثلاً، نيكولاس تكر (نك:.هانت، ص20) و سيّدعلي كاشفي را، در ايران، ميتوان نام برد(نك: كاشفي خوانساري، ص 19ـ29). در برخي متون قديمتر، وقتي كه از ادبيّات كودك سخن رفته است، ادبيّات را به مفهوم دوم به كار بردهاند: «در فرهنگ روان شناسي و آموزش و پرورش، ادبيّات كودكان به مجموعة آثار يا نوشتههايي (كتابها و مقالات) گفته...
پیام بگذارید